فراه نما دینی, علمي، فرهنگي، سياسي و....
| ||
|
شرکتهایی مانند ملروز، بیش از آنکه طبق ادعای خود، ناشر باشند، چاپخانهاند. این شرکتها، برخلاف ناشران معتبر که کتاب را با سرمایهی خود منتشر میکنند و به نویسندگان حقالتالیف میدهند، از نویسندگان در مقابل چاپ کتابشان پول دریافت میکنند و مسوولیتی نیز در قبال توزیع و فروش آن برعهده نمیگیرند. این روش چاپ کتاب، بهنام «خودنشر» یا (Self-Publishing) یاد میشود. در بریتانیا و سایر کشورهای اروپایی و غربی، آثاری که با این روش انتشار یافته باشد، معمولا فروش چندانی ندارند و به ندرت یک اثر جدی بهحساب میآیند. وبسایت مرکز بیوگرافی بینالمللی، متعلق به شرکت ملروز در وبسایت خود ادعا نکرده که موسسهای اکادمیک است، بلکه فعالیت اصلی خود را انتشار و فروش زندگینامههای افراد(5) عنوان کرده است. وبسایت این مرکز حتا در مورد اعطای عنوان و تصدیقهای افتخاری به افراد هم، چیزی ذکر نمیکند بلکه فرمهایی را به مراجعان خود ارایه میکند و به آنها پیشنهاد میکند که بیوگرافی خود را در این مرکز ثبت و منتشر کنند. با استفاده از این فرمها، میتوان دوستان خود را نیز جهت شامل شدن در دایرهالمعارف بیوگرافی خاص این مرکز، معرفی کرد. بهنظر میرسد این فرمها، به شرکت کمک میکند کسانی را که تمایل به داشتن لقب و شهرت دارند، بشناسد. این مرکز سپس به افراد نامههایی وسوسهانگیز مینویسد و به آنها اطلاع میدهد که نامزد یکی از عنوانهای پرطمطراق این مرکز شدهاند. در مواردی نیز، مرکز بینالمللی بیوگرافی مستقیما به ارسال نامه به افراد نسبتا شناختهشده مبادرت میکند. با جستجو بر روی انترنت میتوان مطالب زیادی در ارتباط با چنین مکاتبههایی میان این مرکز و افراد مختلف، از جمله وبلاگنویسان، یافت. براساس این مکاتبات، مرکز بینالمللی بیوگرافی از افرادی که به آنها نامه مینویسد میخواهد که برای دریافت مدرک مرتبط با عنوانیکه برای آن نامزده شدهاند، مبلغی بین ۱۶۰ تا ۴۰۰ دالر امریکایی (6) بپردازند. گذشته از آن، افراد با پرداخت پول بیشتر میتوانند صاحب مدالی از جنس نقره یا طلا هم بشوند که روی آن نامشان همراه با عنوان اعطاشده توسط این مرکز حک شده است. درج بیوگرافی این افراد در کتاب مرجع این مرکز، تحت عنوان «کی کی است»(6) هم خرج دارد و معمولا کسیکه پول درج بیوگرافی خود در این کتاب را میپردازد، نسخههایی از آن را هم میخرد. مرکز بینالمللی بیوگرافی در وبسایت خود فهرستی از عنوانها و مدالهای خود ارایه نکرده، اما وبسایت ویکی پدیا با استناد به مطالبی که روی انترنت در رابطه با مرکز بینالمللی بیوگرافی یافت میشود، نزدیک به یکصد عنوان، بهشمول عنوان «فیلسوف برتر جهان» و «مرد سال» (6) را فهرست کرده است. کلاهبردای یا عملی قانونی؟ در اکثر کشورهای اروپایی و غربی، فعالیت چنین موسساتی ناقض قوانین این کشورها نیست. موسسهای نظیر مرکز بینالملی بیوگرافی میتواند به علاقمندان خود تصدیق و عناوین افتخاری بدهد و قوانین یک کشور در حوزه تکذیب یا تایید اعتبار آن مداخله نمیکند. اما از آنجا که این موسسه خود اعتباری ندارد، عنوانها و تصدیقهای آن نیز از اعتبار علمی برخوردار نیست. موسسات اکادمیک و دانشگاهها ارزش و اعتبار خود را در طول سالیان دراز کار و فعالیت در عرصههای مختلف آموزشی، علمی، هنری و فرهنگی بهدست میآورند. اعتبار و ارزش چنین نهادهایی نیز قایم به حمایت قانون یا تایید حکومتها نیست. مدارک تحصیلی و اکادمیک ارایهشده توسط این موسسات نیز، بهطور عرفی با توجه به اعتبار دانشگاه یا مرکز اکادمیک ارزشمند است. جعل مدارک تحصیلی یک دانشگاه یا موسسه معتبر علمی و اکادمیک جرم بهشمار میرود. اما ارایه تصدیقنامهها و عنوانهای افتخاری از سوی موسسهها و شرکتهایی نظیر مرکز بینالمللی بیوگرافی نقض قانون نیست. چنین عملی، زمان جرم بهحساب میآید که موسسه یا شرکت تصدیق یا عنوانی را ارایه کند که در حوزه تخصص و فعالیت آن نباشد. به همین دلیل است که معمولا عرصه فعالیتهای مورد ادعای اینگونه شرکتها، همانند عنوانها و تصدیقهای افتخاریشان، گنگ و مبهم است. فروش چنین عنوانها و مدارک افتخاری توسط موسسات نظیر مرکز بینالمللی بیوگرافی هم، الزما بهمعنای نقض قانون نیست. دلایل موجه بسیاری میتواند وجود داشته باشد که چنین موسساتی در قبال ارایه عنوان و مدارک افتخاری تقاضای پول کنند. استناد افراد به چنین عنوانها و مدارک افتخاری نیز، در صورتیکه با هدف فریبکاری و سواستفاده مالی و شغلی انجام نشود، مانع قانونی ندارد. اما کارفرمایان معمولا چنین مدارک و عنوانهایی را جدی نمیگیرند و چه بسا استناد یک جویای کار به چنین عناوین و مدارکی برایش شرمساری به بار آورد. بهعنوان مثال، در ماه مارچ ۲۰۱۲ یک پروفیسور فرانسوی به این دلیل مورد انتقاد قرار گرفت که در شرح سوابق کاری و اکادمیک خود، عنوان «دانشمند بینالمللی سال ۲۰۱۱» را، که مرکز بینالمللی بیوگرافی به او داده، ذکر کرده بود. یکی از مسوولان نهادی که این پروفیسور در آنجا کار میکرد گفته بود (7) که خام شدن این پروفیسور باتجربه در برابر این کلاهبرداری میتواند تردیدهایی در زمینه تخصص علمی او نیز بهوجود آورد. اصل موضوع این است که چنین مراکز در فضای خاکستری میان قانون و نقض آن، زیر عنوانهای غلطانداز که میتواند تداعیکننده فعالیتهای علمی و اکادمیک باشد به سودجویی با سواستفاده از خودبینی و یا احساس عدم امنیت روانی افراد میپردازند. مساله اعتبار است در بریتانیا، مطابق به قانون اصلاحات آموزشی تصویبشده در سال 1988، ارایه مدرک تحصیلی و یا تصدیقی که تداعیکننده مدرک رسمی تحصیلی باشد، بدون اجازه وزارت خارجه و یا بهجز مبتنی بر منشور سلطنتی و یا قوانین تصویبشده توسط پارلمان این کشور غیرقانونی است. (8) اما تصدیقها و عناوینی که مدرک رسمی تحصیلی و دانشگاهی بهحساب نمیآیند، مثل آنچه موسساتی نظیر مرکز بینالمللی بیوگرافی داده میشود، توسط قانون تنظیم نشده است. در این کشور نهادهای مستقلی برای سنجش اعتبار دانشگاهها (9) وجود دارند. اما حوزه کار این نهادها فقط مراکز اکادمیک و دانشگاههای رسمی این کشور است. به همین دلیل این نهادها وظیفه ندارند که به تایید یا رد اعتبار موسساتی نظیر مرکز بینالمللی بیوگرافی و ارزش تصدیقها و عناوین آنها بپردازند. اما در صورت استعلام از این نهادها، احتمالا خواهند گفت که این موسسه در فهرست مراکز اکادمیک و موسسات آموزشی رسمی قرار ندارد. هیچ مرکز علمی دیگری در بریتانیا یا دیگر کشورها نیز عنوانهای ارایه شده توسط مرکز بینالمللی بیوگرافی و مراکز مشابه آن را دارای اعتبار علمی یا اکادمیک نمیداند. وزارت علوم جمهوری اسلامی ایران نیز مرکز بینالمللی بیوگرافیِ کمبریج را نامعتبر اعلام کرده است.(10) بر علاوه بسیاری از نهادهای حامی مصرفکنندگان و نهادهای معتبر اکادمیک در کشورهای مختلف، هشدار میدهند که باید مراقب فریبکاریها و کلاهبرداریهای موسساتی نظیر مرکز بینالمللی بیوگرافی بود. بهعنوان مثال، وبسایت نهاد مبارزه با کلاهبرداری حکومت غرب استرالیا، (11) «مرکز بینالمللی بیوگرافیِ کمبریج» را یک موسسه جعلی خوانده و توصیه کرده که افراد «با دقت فکر کنند که چقدر میخواهند برای عنوانی پول بپردازند که به اندازه کاغذی که صرف مدرک این عنوان شده هم، ارزش ندارد.» عنوانها و مدارک اکادمیک نامعتبر دهها مرکز شبیه مرکز بینالمللی بیوگرافی و حتا دانشگاههای جعلی در جهان وجود دارد که عملا به فعالیتی مشغولاند که میتوان آن را فروش عنوان و مدرک نامعتبر اکادمیک نامید. اینگونه موسسات را در بریتانیا بهنام کارخانههای تولید و فروش مدرک (12) یاد میکنند. اما این معضل معمولا بیشترین تاثیر مخرب را در کشورهای کمترتوسعهیافتهای مثل افغانستان دارد. در این کشورها اغلب به مدارک دانشگاهی و عنوانهای دهانپرکن اکادمیک بیشتر ارج داده میشود تا تجربه کاری و تخصص افراد؛ این امر میتواند به ترویج فزاینده استفاده از مدارک و عنوانهای نامعتبر منجر شود. از سوی دیگر، از آنجا که افراد دارای مدارک عالی تحصیلی در کشورهای کمترتوسعهیافته نسبت به کشورهای غربی کمتر هستند، احتمال اینکه اشخاصی با مدارک اکادمیک نامعتبر نیز به نخبگان جامعه تبدیل شوند و شهرت و اعتبار و طرفدارانی کسب کنند، کم نیست. در چنین جوامعی، بعضی مقامات ارشد حکومتی و رسانههای محلی و حتا ملی نیز ممکن است بنا به ملاحظاتی، و یا ندانسته، به تبلیغ اینگونه افراد بپردازند و انتقاد از آنها را دشوارتر سازند. گزارشهای برخی رسانههای افغانستان در مورد اعطای لقب «فیلسوف جهان» از سوی یونسکو، سازمان علمی و فرهنگی ملل متحد، به محمد صدیق افغان، (13) نمونهای از تبلیغات بیپایهای است که میتواند آثار مخربی بر جامعه داشته باشد. در وبسایت یونسکو هیچ خبر یا مطلبی در رابطه با این موضوع موجود نیست و این نهاد وابسته به ملل متحد اصولا نقشی در اعطای لقب و عنوان اکادمیک به دانشمندان ندارد. ================ source: Hashte subh نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |